رهبر فقید انقلاب رضوان الله علیه
صحیفه امام، ج۳، ص ۳۲۱:
تحصیل علم با کمال جدّیت!
باید چه طبقه جوان روحانى و چه دانشگاهى، با کمال جدیت به تحصیل علم، هر یک در محیط خود ادامه دهند. این زمزمه بسیار ناراحتکننده که اخیراً بین بعضى جوانان شایع شده که درس خواندن چه فایدهاى دارد، مطلبى است انحرافى و مطمئناً یا از روى جهالت و بیخبرى است و یا با سوء نیت و از القائات طاغوتى شیطانى است که مىخواهند طلاب علوم دینى را از علوم اسلامى بازدارند که احکام اسلام به طاق نسیان سپرده شود و محو آثار دیانت به دست خودمان تحقق پیدا کند، … اگر علوم اسلامى مردانى متخصص نداشت، تا کنون آثار دیانت محو شده بود؛ و اگر پس از این نداشته باشد، این سد عظیم مقابل اجانب منهدم مىشود و راه براى استثمارگران هر چه بیشتر باز مىشود و اگر دانشگاهها خالى از مردانى دانشمند و متخصص شوند، اجانب منفعت طلب چون سرطان در تمام کشور ریشه دوانده و زمام امور اقتصادى و علمى ما را در دست مىگیرند و سرپرستى مىکنند. باید جوانان با این فکر غلط استثمارى مبارزه کنند؛ و بهترین و مؤثرترین مبارزه با اجنبى، مجهز شدن به سلاح علم دین و دنیاست. و خالى کردن این سنگر و دعوت به خلع این سلاح، خیانت به اسلام و مملکت اسلامى است.
صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۷۵ (منشور روحانیت):
اتقان شیوۀ علمای سلف!
بحمد اللَّه حوزهها از نظر منابع و شیوههاى بحث و اجتهاد، غنى و داراى ابتکار است. تصور نمىکنم براى بررسى عمیق همه جانبه علوم اسلامى طریقهاى مناسبتر از شیوه علماى سلف یافت شود. تاریخ بیش از هزار ساله تحقیق و تتبع علماى راستین اسلام گواه بر ادعاى ما در راه بارور ساختن نهال مقدس اسلام است.
صحیفه امام، ج۲۱، ص۳۸۰:
عدم تخطّی از فقه و اصول رایج در حوزهها
این مسأله نباید فراموش شود که به هیچ وجه از ارکان محکم فقه و اصول رایج در حوزهها نباید تخطى شود. البته در عین اینکه از اجتهاد «جواهرى» به صورتى محکم و استوار ترویج مىشود، از محاسن روشهاى جدید و علوم مورد احتیاج حوزههاى اسلامى استفاده گردد.
صحیفه امام، ج۱۹، ص۴۲:
آیندهنگری در حوزهها با تربیت طلّاب ممحّض در تحصیل
ما باید آینده را در نظر بگیریم و این گونه فکر نکنیم که وضع فعلیمان بگذرد، آینده هر چه باشد، باشد. ما مکلفیم تا علاوه بر اینکه وضع فعلى را حفظ کنیم، نگهبان آینده نظام و اسلام باشیم. ما باید پایه گذار خوب آینده باشیم. از موضوعاتى که باید در فکر آیندهاش باشیم، وضع روحانیت است، وضع درسى روحانیت است. در مورد وضع درسى آنچه پرسیدم، گفتهاند خوب است. البته خوب داریم تا خوب، یک موقعى خوب است که صاحب جواهر و شیخ مرتضى تربیت مىشود، و یک موقعى خوب است که ماها به وجود مىآییم، بین این دو خیلى فاصله است. براى اینکه افرادى مثل صاحب جواهر تربیت شود باید دسته بسیارى مُمَحَّض بر تحصیل شوند، خود را مهیا کنند تا فقه را به صورت قدیم تحصیل نمایند.
صحیفه امام، ج۱۹، ص۴۳:
نگرانى از تشریفات در حوزهها!
مسأله دیگر، مسأله تشریفات حوزههاى روحانیت است که دارد زیاد مىشود. وقتى تشریفات زیاد شد، محتوا کنار مىرود. وقتى ساختمانها و ماشینها و دم و دستگاهها زیاد شود، موجب مىشود بنیه فقهى اسلام صدمه ببیند، یعنى با این بساطها نمىشود شیخ مرتضى و صاحب جواهر تحویل جامعه داد. این موجب نگرانى است و واقعاً نمىدانم با این وضع چه کنم. این تشریفات اسباب آن مىشود که روحانیت شکست بخورد. زندگى صاحب جواهر را با زندگى روحانیون امروز که بسنجیم، خوب مىفهمیم که چه ضربهاى به دست خودمان به خودمان مىزنیم.
مقام معظّم رهبری حضرت آیهالله خامنهای مدّظلّهالعالی:
نمیگویم جنس از پلاستیک درست کنید!
«کتاب درسی جدید تولید کنید. چه اشکالی دارد که عدهای بنشینند کتاب درسی جدید تولید کنند؟ میگویند ما شهید ثانی نمیشویم! خیلی خوب، شهید ثانی نمیشوید؛ اما بسیاری از فقهای امروز ما از فقهای گذشته واردترند. من نمیگویم رتبه علمی و استعدادشان بیشتر از آنهاست – شاید اگر در زمان آنها بودند، مثل آنها نمیتوانستند باشند – اما بسیاری از آنها، سطح معرفت فقهیشان بالاتر از خیلی از فقهای گذشته ماست. چرا نمیشود؟! کتاب اصول تولید کنید؛ کتاب فقه تولید کنید؛ برای مراتب مختلف تولید کنید؛ شکل درس را عوض کنید.
آن روز یکی از دوستان عزیز ما – که من واقعاً خیلی هم خاطرش را گرامی میدارم – به من میگفت که اینطور نمیشود که در حوزه جنس پلاستیکی درست کرد؛ باید مطول و بعد معالم و بعد قوانین و بعد لمعه را با شروحش از اول تا آخر مطالعه کرد. من به او گفتم که نمیگویم جنس از پلاستیک درست کنید؛ بلکه میگویم امروز در دنیا از جنسی که از آهن سختتر است، صفحهای نازکتر از کاغذ درست میکنند؛ من میگویم این را درست کنید.» (بیانات معظم له در دیدار جمعی از فضلای حوزهی علمیهی قم ۳۰/۱۱/۱۳۷۰)
بی مایه فطیر است!
«بر عهدۀ ما طلبه هاست که این شبهه ها را با پیشگیری یا با درمان برطرف کنیم. چالش امروز شما این است؛چه کار میخواهید بکنید؟ خطاب من، هم به بزرگان حوزه هاست، هم به طلاب و فضلای جوان حوزه ها؛ چه کار میخواهید بکنید؟ درس را باید خواند. یقیناً مطوّل و شرح لمعه و رسائل و مکاسب و کفایه و درسهای خارجِ معمول سنّتی ما لازم است. من قبلاً گفتم بیمایه فطیر است. علوم عقلی کلام و فلسفه حتماً لازم است؛ امّا آیا اینها کافی هم هست؟ من به شما عرض میکنم: نه، کافی نیست.» (بیانات معظم له در دیدار جمعی از روحانیون استان همدان ۱۵/۴/۱۳۸۳)
ادبیات برای کشف نکات استنباطی از آیات و روایات
«فراگیری زبان عربی به یک معنا لازم است ولی یادگرفتن زبان عربی نمی تواند طلبه را بی نیاز از مغنی و سیوطی کند. این نکته را بدانید که صرف و نحو خواندن برای این در حوزه تدریس می شود که نکات استنباطی را از آیات و روایات کشف کند. شاید شخصی که عربی میتواند صحبت کند ولی نمی تواند نکات آیات و روایات را کشف کند.» (بیانات معظم له در دیدار با اعضای شورای عالی حوزههای علمیه شهر تهران، ۱۱/۷/۹۵)
علامه طهرانی
نورمجرد، ج۱، ص۷۴:
شما در این برف آمدهاید درس؟!
مىفرمودند: «خدمت یکى از آقایان که ظاهرا حضرت آیه الله بهاءالدّینى قدّسسرّه بودهاند، در منزل ایشان که در منتهىإلیه خیابان چهارمردان و در بلندى واقع بود، درسى خصوصى مىگرفتم. یک روز صبح زود که براى حضور در مجلس درس آماده حرکت شدم، دیدم عجب! چه برف سنگینى آمده! امّا حقیر با توکّل بر خدا از حجره خود که در مدرسه حجّتیّه بود بیرون آمده و به طرف خانه استاد بهراه افتادم.
خیابانها و کوچهها همه از برف پوشیده شده بود، هیچکس از خانه خود بیرون نیامده بود، قدمهاى من تا ساق در برف فرو مىرفت. به هر حال به منزل استاد رسیدم و در زدم، خود استاد آمدند و در را باز کردند. وقتى چشمشان به من افتاد با تعجّب بسیارى گفتند: آقا سیّدمحمّدحسین! شما در این برف آمدهاید درس؟ در این برف آمدهاید؟!»
نورمجرد، ج۱، ص۱۳۶:
تخصّص بعد از اجتهاد!
طلبه حتماً باید مجتهد شود و تا مجتهد نشده به هیچ رشتهاى به صورت تخصّصى نباید وارد شود. هر وقت به اجتهاد رسید این قوّه و توان را پیدا میکند که در هر رشتهاى تعمّق کرده و متخصّص شود.
عمده این است که به حدّ اجتهاد برسد، پس از آن اگر بخواهد در یک زمینه خاصّ چون تفسیر یا کلام یا فلسفه یا … وارد شده و به صورت تخصّصى تحقیق کند، مانعى ندارد.
ص۱۳۶:
مطالعات جنبی؛ برای ایام تعطیل یا بعد از اجتهاد!
در طول تحصیل، تا انتهاى درس خارج، طلبه باید عمده اوقات خود را روى متون درسى و شروح وحواشى آن صرف کند. آرى در أیّام تعطیلى دروس یا در أیّام تحصیل اگر فرصتى حاصل شد، میتواند به مطالعات جانبى مشغول شود.
مىفرمودند: مطالعات جنبى، مربوط به پس از اجتهاد است، بعد از این که مجتهد شدید وقت واسع است و مىتوانید در زمینههاى مختلف به نحو گسترده مطالعه کنید.
ص ۱۳۹:
مطالعۀ دقیق و استخراج نکات!
طلبه پس از آنکه درس را از محضر استاد فرا گرفت باید به مطالعه دقیق آن بپردازد و نکات و دقائق آن را استخراج کند؛ در مورد ألفاظ و کلمات و تعابیر مصنّف و شارح تأمّل کند و در آن بیندیشد و از کنار آن سرسرى و بىتوجّه عبور نکند. مثلًا اگر به قراءت شرحسیوطى بر ألفیه مشغول است، در ابتداى ارجوزه که ابن مالک میگوید: وَ أسْتَعینُ اللهَ فى ألْفیَّه و شارح در شرح آن میگوید: وَ أسْتَعینُ اللهَ فى- نَظمِ ارْجوزَهٍ- ألْفیَّهٍ باید فکر کرد و به دنبال آن گشت که چرا- نَظمِ ارْجوزَهٍ- را بین جار و مجرور قرار داد و دلیل این توسّط چیست؟
نورملکوت قرآن، ج۲، ص۳۱۰:
نگرانی استعمار از طلّاب!
اینجاست که ما خوب کلام مرحوم سیّد حسن مدرّس رحمه الله علیه را میفهمیم، در وقتى که مرحوم آیه الله بروجردى رضوان الله علیه به او گفته بودند: من چکنم تا خدمتم در دین مؤثّر باشد؟!
او انگشتان مُسبِّحه (سبّابه) دودست خود را بلند میکند، و هِىْ بالا میبرد و پائین می آورد ومیگوید: طلبه! طلبه درست کن! استعمار از هیچ نیروئى همچون همین طلبههاى ألِف قَد، نگران نیست.
آینه داران حقیقت
علّامه آیت الله حسن زاده آملی مدّظلّه العالی
ج۱، ۲۴۵:
ملّای کتابی!
خواستم که شرح فصوص قیصری و بعد از آن شفا را شروع کنم، مرحوم آقای شعرانی فرمود: اگر جناب فاضل تونی قبول کند که این درسها را برای شما بگوید، خیلی خوب است. من عرض کردم: اگر خدمت فلانی برویم چطور است؟ (نام یک آقائی را بردم) ایشان فرمود: آن بزرگوار در خارج خیلی حرف می داند؛ أما ملّای کتابی نیست! طلبه استاد کتابی می خواهد که مطلب را از کتاب برایش استنباط کند. و آقای فاضل تونی ملّای کتابی است.
ص۲۴۸ و ۲۴۹:
تعطیلی؛ چرا؟!
مرحوم شعرانی خیلی در تعلیم و تربیت فعّال بود. فراموش نمی کنم که درس ایشان تقریباً هیچ تعطیلی نداشت. در طول سال فقط دو روز درس تعطیل بود: یک روز عاشورا و دیگر روز شهادت رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم و امام مجتبی علیه السلام.
یادم نمیرود که یک روز تهران برف خیلی سنگینی آمده بود، روز تعطیل رسمی هم بود، خواستم به درس بروم، برایم تردید حاصل شد، امّا رفتم. وقتی به منزل ایشان رسیدم، مقداری مکث کردم، بالاخره در زدم، در را به روی ما گشودند، وارد شدم. عذرخواهی کردم که با این برف نباید مصدّع بشوم، ایشان فرمود: شما روزهای پیش که از مدرسه مروی تا اینجا آمدید، این گداهای گذر بودند، امروز چطور؟ گفتم: بودند، آنها در چنین روزهای سرد بازارشان گرم است! فرمود: آنها کارشان را تعطیل نکردند، ما چرا تعطیل کنیم؟
ص۲۴۹:
تدریس همزمان با تحصیل!
در طول مدّت، بنای درس و بحث همواره بود. از همان آمل که ما با درس خواندن بالا میآمدم، چون خوب میخواندم و بالا میآمدم، کتابهای پائینتر را درس میگفتم، مثلاً وقتی مطوّل میخواندم، سیوطی و شرحنظام را درس میگفتم. مطوّل را شش دوره درس گفتم. حاشیه را چندین دوره، منطق منظومه و شرح تجرید و … را هم درس گفتم.
ص۲۵۰ و ۲۵۱:
تنافی طلبگی و تنپروری!
با دو قبله در ره معبود نتوان زد قدم یا رضای دوست باید یا هوای خویشتن
طلبه معشوقش درس و کتاب و استاد است و محضر استاد.
به هوس راست نیاید به تمنّی نشود کاندرین ره بسی خون جگر باید خورد
باید با عزم و اراده و استقامت پیش رفت. با تنپروری و تجمّلات زندگی و پریشان خاطری نمیشود. امکان ندارد انسان بخواهد درس بخواند و دنبال آبادی و عمران دنیا باشد؛ این دو با هم جمع نمیشود.
جناب شیخالرئیس ابوعلی سینا در یکی از رسائل خود به نام رساله «سعادت» حدیثی را از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله نقل میکند: إنّ الحکمه لتنزّل من السماء فلاتدخل قلباً فیه همّ غدٍ. «حکمت از آسمان نازل میشود، امّا بر قلبی که در آن همّ و غصه فردا هست نازل نمیشود.»
نفس مطمئنّه علوم و معارف را میگیرد. نفس مضطربه به جائی نمیرسد. شخص پریشانخاطر عالم نمیشود. همّ واحد میخواهد. اصولاً تعقّل با تعلّق جمع نمیشود.
کتابهای تذکره را بخوانید. با شرح حال بزرگان آشنا شوید. ببینید که در راه معشوقشان که تحصیل علم و کمال است، مشتهیات نفسانی را زیر پا گذاشتند. این بود که شیخ طوسی شدند، علّامه حلّی شدند، محقّق طوسی شدند، فارابی شدند، ملّاصدرا شدند، صاحب جواهر شدند و …
ص۲۵۲:
تواضع و ادب نسبت به اساتید
یک وقتی در محضر مبارک جناب آقای قمشهای بودم، ایشان فرمود: آقا! شما خیر میبینید! من عرض کردم: الهی آمین! امّا آقا! شما چرا این فرمایش را میفرمائید؟ و روی چه لحاظی این بشارت را به من دادید که من خیر میبینم؟
ایشان فرمود: چون شما را زیاد نسبت به اساتید متواضع میبینم. خیلی مراعات ادب با اساتیدت میکنی و آنها را در نام بردن نیک نام میبری. این ادب و تواضع سبب میشود که شما به جائی میرسید و خیر میبینید.
ص۲۵۶:
لزوم جامعیّت طلبه
هدف ما رسیدن به منطق وحی و دستور العمل مدینۀ فاضلۀ الهی است. و آن دستور قرآن و سنّت است. آیا قرآن و جوامع روایی ما چگونه است؟ اختصاصی است یا همه چیز است؟ چگونه میشود که آخوند فقط یک رشته بداند؟ او ادبیات میخواهد، منطق و فلسفه میخواهد، عرفان لازم دارد. او باید آنچه را از ائمۀ معصومین در این زمینه وجود دارد که از بیان هر عارفی سنگینتر است بفهمد. فقه میخواهد، اصول میخواهد و … دین ما یک مجموعه دائره المعارف الهی است که باید آخوند این دائره المعارف را حلّ کند و به زبانش آشنا باشد.
ص۲۵۸:
بیماری ترس و خستگی از درس!
در یک جای شفا شیخ عنوان میکند که کسانی که از تحصیل میترسند و میگویند: بسمان است و نمیخواهد ما همه چیز را بدانیم. این مزاج معتدل ندارد؛ یعنی مریض است، یک بیماری روانی و روحی یا بیماری دنیازدگی. این باید خودش را معالجه کند. انسان نباید از تحصیل خسته بشود، بخصوص کسی که میخواهد با منطق وحی و زبان ولایت آشنا بشود. زبان طلبه باید این باشد:
مرا تا جان بود در تن بکوشم مگر از جام او یک قطره نوشم
ص۲۵۸ و ۲۵۹:
ره چنان رو که رهروان رفتند!
بنده عرضم این است که «ره چنان رو که رهروان رفتند». بهترین روش را روش پیشینیان خودمان میدانم. ازحذف بعضی از کتابها که امروزه حذف شده راضی نیستم؛ مثلاً قوانین و فصول برداشته شد، حیف است! قوانین و عدهالاصول شیخ طوسی غیر از مسائل رایج اصولی مباحثی ارزنده دارند؛ مثلاً در عدّه و قوانین این بحث را طرح فرمودهاند که جناب رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم پیش از بعثت به چه دینی بوده است؟ در آخرین قانونِ قوانین مطرح میکند: الحقّ أنّ نبیّنا صلّی الله علیه و آله و سلّم کان قبل بعثته علی دینه. چرا اینها را طلبه نشنود؟ بحث نشود؟
طلبه باید مطول بخواند، کشّاف ببیند، تفسیر مجمع البیان بخواند… مجمع یک کتاب سنگین علمی و اساسی است. طلبه چگونه ملّا بشود ؟! ما با اینکه این کتابها را خواندیم و مباحثه کردیم و گفتیم، این دو کلمه را بلدیم! اگر اینها خوانده نشود طلبه به کجا میخواهد برسد؟
عجله و شتاب؛ چرا؟!
این شتابزدگی ما درست نیست و حیف است. با شتابزدگی کسی به جایی نمیرسد… اینگونه انسان ملّا نمیشود! مگر کسی بخواهد یک سری اطلاعات داشته باشد والّا با اینگونه شتاب و بدون تأمّل کافی کسی بجایی نمیرسد. راه ملا شدن این نیست! باید مقدّمات کار قوی و محکم باشد.
در بسیاری یک نحوه عجله وجود دارد که اینها بعداً پشیمان میشوند و این حیف است/ رسم و روش تحصیل این نیست! با تأنّی بالا بیایند، همانطور که رسم پیشینیان بود که حتّی درسها را پیش مطالعه میکردند، تا چه رسد به مباحثه و مذاکره.
ص۲۶۰:
همّ شما کتابهای درسی باشد!
این سؤال را افراد گوناگون از آقایان طلّاب مطرح میکنند که ما چه کنیم؟ به آنها عرض میکنم: همّ شما به کتابهای درسی باشد، چون کتابهای درسی کتابهای سنگینی است و عقل وقتی مطالب سنگین را حل کرد، کتابهای ساده و سبک خودبهخود حل میشود. در اینجا باید حرف فهمیدن را آموخت. وقتی حرف فهمیدن را آموختیم حرفهای دیگر را میفهمیم.
و چون یک مقدار باید تنوّع باشد، به کتابهای روائی، اخلاقی و … بپردازد. تنوّع طلبه باید قرآن، تفسیر، روایت و کتابهای ادبی باشد، تا بتواند حوزه را حفظ کند.
ص۲۷۴:
قرآن و روایات سرچشمه تمامی علوم و معارف
اگر عارفی، حکیمی، عالمی، اهل قلمی فرمایشهائی دارد، حقیقت آن اینستکه:
هر بوی که از مشک و قرنفل شنوی از دولت آن زلف چو سنبل شنوی
گر نغمه بلبل از پی گل شنوی گل گفته بود گر چه ز بلبل شنوی
اگر دیگران حرفی به نظم و نثر دارند، از این منطق وحی منشعب شده است و اگر طلبه بخواهد درسش طوری باشد که عوامل لفظی و معنوی را یاد بگیرد و از قرآن و روایات بیخبر بوده باشد، پس برای چه دارد درس میخواهد؟ در راه تکامل خودش، به کجا میخواهد برسد؟ و هدف چیست؟
ص۲۷۶:
در خدمت قرآن و روایات بودن طلبه!
طلبه هدفش باید قرآن باشد و روایت باشد. بنده خودم یکی از توفیقاتی که بحمدالله تعالی در محضر دو تن از اساتیدم داشتم، در خدمت روایات بودم. یکی وافی بود که در محضر استاد بزرگوارم جناب آقای شعرانی بودم که ایشان در آن وقت وافی را تحشیه میفرمود. بنده در خدمت ایشان بودم مقداری من میخواندم و ایشان گوش میکردند و گاهی ایشان میخواندند و من گوش میکردم و حواشی را هم که میفرمودند مینوشتند…
بعد از آن در محضر علّامه طباطبائی رضوان الله علیه که بنده با جمعی از آقایان … که ما چندین کتاب بحار را در محضر شریف ایشان از بدو تا ختم خواندیم.
ص۲۷۸:
توجّه به متون عربی و فارسی
در ادبیات عرب که رشتۀ اختصاصی آقایان است، باید بقدری بخوانند که ادیب بشوند، زبان فهم بشوند… طلبهای که دستور زبان عربی را خوانده، به مطالعه کردن، نگاه کردن متون عربی و فارسی بپردازد؛ مثلاً پیشترها مقامات حریری میخواندند و چه کار خوبی بود! و بسیاری از کتابهای دیوان قدما را در عربی میخواندند و چه کار خوبی بود! اینها در فهمیدن کتابهای تفسیری و شرح روایات کمک میکند.
ص۲۷۹:
همّ واحد داشته باشد!
عمده این است که حواسش جمع بوده باشد. به عزم واحد و همّ واحد محصّل باشد و دنبال تحصیلِ کمال برای خود، باید یک دل داشته باشد؛ با چندین هوس و چندین خواسته مشکل است که کارش به جائی برسد! عزم واحد و همّ واحد داشته باشد!
آیت الله ستوده رضوان الله علیه
ص۲۲:
علوم مورد نیاز طلبه!
طلبه با بیست سال درس خواندن مجتهد میشود. اگر یکی دو دوره اصول به همراه فقه وحدیث و رجال بخواند، از تقلید بینیاز میشود. خواندن ادبیات به مقدار فهم قرآن و حدیث کافی است. نظیر علوم عقلی که به مقدار نیاز باید خواند. مرحوم آیهالله بروجردی بر خلاف آنکه میگویند با فلسفه مخالف بود، مخالف نبود؛ بلکه میفرمود: به حدّ نیاز خوانده شود، خوب است. عمدۀ وقت صرف فقه و اخبار و احادیث و تفسیر قرآن شود؛ چنانکه مرحوم آقای خوانساری روزی در منزل فرمود: «اهل علم نباید در این زمان از علومی مثل فلسفه و … تهیدست باشد.»
آیت الله العظمی اراکی رضوان الله علیه
ص۸۹:
تحصیل شوق به تحصیل!
علاوه بر آن باید شوق هم داشته باشد. شوق در هر کاری باعث پیشرفت شخص در آن کار است. هر کسب باشد، فلاحت باشد، تجارت باشد، علم و هرچه باشد؛ اوّلین وسیلۀ پیشرفت کار شوق است.
مرحوم آقای آقا شیخ عبدالکریم میگفت: «زمانی که من طلبه بودم، در سرّمنرأی (سامراء) در مدرسه مرحوم آقا میرزا حسن شیرازی در طبقۀ فوقانی حجره داشتم. چون تابستان و هوا گرم بود، همه رفتند توی سرداب. تمام افرادی که سکنه مدرسه بودند در سرداب جمع شدند. من یکی تو بالاخانه ماندم. عرق از سروصورتم میریخت، لباسهایم را کنده بودم و یک لنگ بسته بودم تا گرما خیلی اثر نکند. در عین حال که عرق میریختم، مشغول فکر بودم. و خوشبخت بودم از این عرقها که میآید. یک مسألهای خیلی برایم مشکل شد، هرچه فکر کردم حل نشد، در عالم خواب بودم که حل شد.»
آیت الله سید حسین شمس رحمهاللهعلیه
ص۱۰۳:
تأثیر نماز شب در مجتهدشدن
یادم میآید از آیهالله میلانی رضوان الله علیه پرسیدند: راه مجتهدشدن چطور است؟ ایشان گفت: «مرحوم نائینی میفرمود: نمازشب خواندن شرط اجتهاد نیست، ولکن بیدخالت هم نیست.»
آیت الله حاج شیخ محمدجواد سدهی اصفهانی رضوان الله علیه
ص۱۲۵:
مباحثۀ درس قبل و بعد از درس
از این مسأله هم نباید غافل بود که درس را باید خوب خواند و از هیچ جا با مسامحه نگذشت. آن وقت که ما اصفهان بودیم، قبل از هر درسی آن را مباحثه میکردیم، تنها نکات مبهم آن در درس استاد برایمان روشن میشد. بعد از درس هم جهت تقویت و استمرار آن در ذهن کار میشد. خلاصه باید به کُنه مطلب رسید و از درس بدون مباحثه هم به شدّت پرهیز کرد.
ص۱۱۹:
به فقه و اصول اکتفا نکنید!
دوستان ما خود بهتر میدانند که برای حراست و ترویج دین، تنها به فقه و اصول نمیتوان اکتفا کرد و تسلّط در علومی از قبیل: تفسیر، نهجالبلاغه، تاریخ اسلام و حکمت لازم است. اساتید حوزه هم باید در تقویت این جهات بکوشند و زمینه را بگونهای فراهم سازند که طلبه از هر جهت آماده و مطابق با نیاز زمان تربیت شود.
ص۱۲۳:
ادبیات مهمترین ابزار کار طلبه
نباید غافل بود که ادبیات مهمترین ابزار کار طلبه است؛ چراکه کلید فهم حقائق قرآن و روایات معصومین علیهمالسلام ادبیات است. به این اندازه همه باید مسلّط باشند.
آیت الله حاج آقا سیّد رضا بهاءالدینی رضوان الله علیه
ص۱۴۲:
زمان ورود طلبه به مسائل اجتماعی
البتّه این تذکّر را هم داشته باشیم: طلبهای باید وارد مسائل اجتماعی بشود که خوب درسهایش را خوانده باشد. ایّام تحصیل نباید زیاد خود را مشغول کرد. طلبه باید حدّاقل ده سال خوب درس بخواند و تحصیلات خود را کامل کند، بعد اگر خواست به سراغ مسائل اجتماعی برود، مانعی ندارد. در غیر این صورت خسران کرده و به حال اجتماع هم زیاد نافع نیست.
آیت الله حاج شیخ ابوالحسن شیرازی رضوان الله علیه
ص۱۶۵:
استخراج احکام مورد نیاز جامعه!
«الکمال کلّ الکمال التفقّه فی الدین» تفقّه در دین، نه یعنی آنچه را که علمای گذشته بحث کردهاند با اندکی تغییر، دو مرتبه به بحث کشیده شود، بلکه به معنی استخراج احکام مورد نیاز جامعه از درون منابع اصیل اسلامی است. من این مسأله را تأکید میکنم که زندهنگهداشتن فقه اسلام منوط به این است که مسائل آن ناظر به واقعیات موجود زمان بحث شود. در غیر این صورت، مباحث آن در صحنۀ اجتماع بروز و ظهوری نخواهد داشت و تنها بدرد بحث در مدرسه خواهد خورد.
آیت الله حاج شیخ محمدتقی جعفری رحمهاللهعلیه
ص۲۱۴:
کتب لازم التحصیل
به نظر اینجانب در مقدّمات اولیّه، پس از صرف و نحو ابتدائی، خواندن تحقیقی باب اوّل و رابع مغنیاللبیب و باب مسند و مسندالیه مطوّل ضروری است. در مراحل متن فوق مقدّمات، معالم یا اصول فقه مظفّر و اصول مرحوم صدر، در مراحل بالای متن، رسائل و مکاسب مرحوم محقّق بزرگ شیخ انصاری قدّسسرّه نباید ترک شود. …
کسی میخواهد در منطق تخصّص پیدا کند، از منطق قدیم حتماً حاشیه، شمسیه، جوهرالنضید، منطق ابنسینا (منطق صوری ارسطوئی) و از منطق جدید منطق علامات (رمزی یا سمبولیک) و منطق ریاضی را مورد مطالعه و تحقیق قرار بدهد. و اگر تخصّص در اصول را میخواهد حتماً باید فصول، ضوابط، قوانین و هدایهالمسترشدین و تقریرات علمای دورانهای اخیر را مورد مطالعه و تحقیق قرار بدهد.
ص۲۳۲:
تخصّص در ادبیات عربی و فارسی!
حوزهها نیاز مبرم به افرادی متخصّص در ادبیات عربی و فارسی دارند که انشاءالله فراگیری تخصّصی در آن دو به جریان بیفتد. به نظر میرسد طلبههای عزیز حوزهها باید در مرحلۀ مقدّمات هر دو ادبیات را در حدّ لازم تحصیل نمایند؛ زیرا منابع علوم اسلامی انسانی در لغت و ادبیات ارائه شده است.
آیت اللهالعظمی حاج شیخ حسین نوری همدانی مدّظلّه
ص۴۲۶:
لزوم دست به قلم شدن!
یکی از چیزهائی که برای ما خیلی لازم است، دست به قلم شدن است. بنده هر وقت بخواهم مطالعه کنم، اوّل کاغذ و قلم آماده میکنم و بعد شروع به مطالعه میکنم. مطالعه باید با نوشتن همراه باشد.
ص۴۲۷:
سابق دقیقتر و کاملتر درس میخواندند!
تأسّف میخورم که سابقاً افرادی که در حوزۀ مقدّسۀ قم درس میخواندند، نوعاً دقیقتر و کاملتر درس میخواندند؛ مثلاً ما هنگامی که مکاسب میخواندیم تمام حاشیههای مربوط به مکاسب و تقریرهای آن را و همچنین در رسائل و کفایه تمام حاشیهها و تقریرهای مربوط به درس را مطالعه میکردیم.
طلّاب قدیم خیلی منظّم و دقیق درس میرفتند. هیچ درس و بحث را تعطیل نمیکردند. برای فصلها و روزهای تعطیل درس و بحث خاص داشتند.
ص۴۳۰:
استقامت و پرکاری علماء!
در بعضی از جلدهای جواهر دارد که این جلد در فلان شب بعد از نیمۀ شب به پایان رسیده است؛ مثلا! شب قدر. حتّی میگویند: پسر ایشان مریض بود و ایشان در حال تألیف جواهر بودند، خبر دادند که پسر شما در حال احتضار است. ایشان دقائقی چند برای عیادت رفتند و بعد بازگشتند و مشغول نوشتن شدند. خبر دادند: پسرتان فوت کرد، ایشان فرمودند: ببرید غسل بدهید کفن بکنید، هنگام نمازخواندن مر اخبر کنید.
ص۴۶۰:
الاجتهاد اشقّ من طول الجهاد!
یکی از موضوعاتی که ما طلبههای حوزههای علمیه باید به آن توجّه کنیم این است که: خوب و پاکیزه درس بخوانیم. حتّیالامکان تلاش کنیم فقیه بشویم؛ چرا که در این برهه از زمان، اجتماع اسلامی بیش از هر زمان دیگری به وجود فقیهان مبرّز احتیاج دارد…
فقیه شدن زحمت و مرارت زیادی دارد؛ تلاش خستگیناپذیر را میطلبد. عالم ربّانی عالیمقدار شیخ مرتضی انصاری رحمهاللهعلیه در فرائد میگوید: «رزقنا الله الاجتهاد الذی هو أشقّ من طول الجهاد.» «خداوند مقام فقاهت و اجتهاد را که از یک جهاد طولانی سختتر است، نصیب ما گرداند.»
ص۴۶۲:
استحکام در درسخواندن!
ما باید از روز اوّل طلبگی درس را پاکیزه و بادقّت بخوانیم. هیچ نکتهای را نفهمیده و حل نشده نگذاریم. اگر اینگونه درس بخوانیم نتیجه میگیریم. اینطوری نمیشود که از میان عدّۀ زیادی محصّل، فقط چند نفر مجتهد شوند.
درس و بحث را نباید هیچگاه ساده انگاشت و به او کم توجّهی کرد. از ابتدای صرف و نحو باید پایۀ درسها را به صورتی محکم بنا گذاشت. در غیر این صورت، یعنی اگر پایه محکم نباشد ترقّی و تکامل به وجود نخواهد آمد. به گفتۀ شاعر:
خانه از پای بست ویران است خواجه در فکر نقش ایوان است
رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم میفرمایند: لکنّْ الله یحبّ عبداً إذا عمل عملاً أحکمه. «خداوند دوست میدارد که هر بندهای کاری را که انجام میدهد، محکم و متقن انجام دهد.»
ص۴۶۸:
برنامه ریزی آموزشی برای استعدادهای مختلف
این روش صحیحی نیست که بدون توجّه به استعدادهای مختلف و گوناگون، تمام افراد یکنواخت مشغول تحصیل باشند. با باید طلّاب را بگونۀ دقیق طبقهبندی بکنیم و برای هر طبقهای آن اندازه که امکانات لازم دارد فراهم بکنیم. کسی که استعداد کافی دارد و مشخّص شده است که میتواند در این زمینه توفیق بدست آورد، برای وی یادگرفتن زبان انگلیسی خیلی ضرورت ندارد. امّا اگر کسی بخواهد خطیب و مبلّغ باشد و در این زمینه استعداد کافی داشته باشد، برای وی ضرورت دارد که زبان عربی و انگلیسی را خوب بداند.