مهمترین اشکال و مشکل آرمان تحول و گفتمان تحولخواهی دو چیز است: اول فقدان نظریهی معین و متقن؛ دوم دست نیافتن آنان به یک نظام مشخص و جامع مبتنی بر نظریهی مفروض. استاد، آیتالله رشاد سعی کردهاند تا این نقیصه را مرتفع کنند؛ از اینرو به شرح نظریهی ایشان و در یادداشتی دیگر به مختصات راهبردی نظام مبتنی برآن، میپردازیم.
نظریه آموزش «پرورش مآل»
مبنای نظری نظام علمی_آموزشی پیشنهادی، نظریهی آموزش «پرورشمآل» است؛ جوهر این نظریه عبارت است از این ادعای اساسی که:
«به استناد آیات قرآنی و احادیث نبوی و ولوی، و بر مبنای اصول انسانشناسی اسلامی، نظام علمی_آموزشی “برتر” و “اسلامی”، عبارت است از:
به فعلیت در آوردن قوا و استعدادهای فطری خدادادی انسانها، در زمینههای گوناگون معرفتی، معنوی و مهارتی، با کاربست روشهای مناسب اکتشاف و استکمال هرکدام از استعدادها، با ناظر داشت مقتضیات «مشترکات ذاتی» متربیان که برساختهی فطرتمندی انسان است و «تفاوتهای عرضی» که شاکلهی آحاد تحت تعلیم و تربیت را تشکیل میدهند.
خلاصهی این نظریه را در قالب گزارههای زیر میتوان تبیین کرد:
- انسان، «فطرتمند»، «دارای استعدادهای شگرف»، و «شاکلهپذیر» است.
- استعداد کسب کمالات ثانوی گوناگونی همچون: ایمان و «تعبّد»، فراگیری و «تعلّم»، درک حقایق و دقایق و «حقجویی»، آفرینشگری (هنرورزی) و «تجمّل»، انواع مهارتورزی و «فناوری»، توان تأثیرگذاری بر جز خود و «تصرف در غیر» و…، از جملهی اهم نهادینههای نهفته در وجود آدمیاند.
- به فعلیت درآمدن کمالات ثانوی مورد اشاره در بند فوق، برایند طی فرایندهایی تدریجی و لایقفی است.
- معرفت حقیقی از «سپهر ربوبی» که سرچشمهی همهی آگاهیهاست، از طریق «مجاری پنجگانهی» «فطرت»، «عقل»، «وحی»، «سنت» و «اشراق»، و با طی فرایندهای متناسب هر کدام از آنها به «ساحت انسانی»، تنزل مییابد و تعبّد و تهذّب، از اهم معدات دریافت معارف صائب از مجاری خمسه است.
- هرچند به اقتضای فطرتمندی، انسانها دارای استعدادهای ذاتی مشترکند، اما به اقتضای شاکلهی فردی، هر فرد که که تحت تاثیر عوامل ثانوی و عرضی سلبی و ایجابی گوناگون پدید میآید، لامحاله آحاد انسانی در کسب کمالات با هم تفاوتهایی نیز دارند.
- با استعدادسنجی و مختصات شناسی انسانها، میتوان انواع و حدود قابلیتهای هریک از آنان را تشخیص داد و رشد و فعلیتیابی هر یک را برآورد و برنامهریزی کرد.
- به فعلیت آوردن استعدادهای فطری، با کاربست شیوهها و به کارگیری ابزارهای متناسب هر استعداد و نیز هر فرد از
افراد انسانی، ممکن میگردد و این امر رسالت اصلی انبیاء و اولیاء علیهمالسلام و اینک تکلیف اساسی اصحاب حوزه است. «فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ» - همهی گزارههای تشکیل دهندهی نظریه که عمدهی آنها در بندهای بالا مذکور افتاد، با استخدام منطق اجتهاد از آیات قرآنی و روایات موثق استنباط میشود.
- با الهام از آموزههای حکمت اسلامی و به اتکای تجربهی اطمینان بخش، میتوان اتقان و کارآمدی نظام علمی_آموزشی برآمده از نظریه آموزشی «پرورشمآل» و ترجیح آن را در قیاس با نظام آموزشی «فراگرفت مآل» اثبات کرد.
- باتوجه به نکات پیشگفته، نظریهی آموزش «پرورشمآل» و نظام مبتنی برآن، نظریه و نظامی «برتر» و «اسلامی» است.