در این یادداشت که از سلسله یادداشتهای مدل آموزشی پنج بعدی است، میخواهیم به بررسی تفصیلی لایه سوم از فهم و ادراک، یعنی فهم کاربردی (سطح کاربرد) بپردازیم.
فهم کاربردی (سطح کاربرد)
در یادداشتهای قبل دانستیم که:
- فهم، کشف رابطه بین موجودات است.
- عمق فهم، تابع نوع توجّهای است که به موضوع میشود.
- سطوح مختلف فهم و ادراک عبارتند از:
شماره |
سطح فهم |
نمادهای تشخیص و اندازهگیری |
۱ |
تصور اولیه ( سطح حافظهای ) |
علم آموز بتواند به یاد بیاورد، مشخص کند، تمیز بدهد، نشان بدهد، تعیین کند، تعریف کند. |
۲ |
فهم اولیه ( سطح ادراکی ) |
بتواند به بیان خود مطلب را بازگو کند، ترجمه کند، تنظیم کند، نتیجه بگیرد، شکل آنرا بکشد، توضیح دهد. |
۳ |
فهم کاربردی ( سطح کاربردی) |
بتواند استفاده کند، رابطه برقرار کند، انتقال بدهد، تعمیم بدهد، طبقهبندی کند، توصیه کند. |
۴ |
فهم تحلیلی (سطح تجزیه و ترکیب) |
بتواند مقایسه کند، حذف و اضافه کند، کشف کند، تحقیق کند، سازمان دهی کند، طراحی کند. |
۵ |
فهم استدلالی ( سطح نقد و ارزیابی) |
بتواند استدلال کند، تصمیم بگیرد، نقد کند، قضاوت کند، ارزیابی نماید. |
۶ |
فهم شهودی ( سطح تولید و خلق) |
حدس بزند، نظریه بدهد، تولید کند، استنباط کند، ابداع نماید.. |
جمله ” این مطلب به چه درد میخورد؟ ” را بارها شنیدهایم. به نظر شما:
- چرا مردم دنبال فایده مطالب هستند؟ چرا به علم محض اکتفا نمیکنند؟
- میزان اهمیتی که از روایات زیر برای عمل به علم بهدست میآید چقدر است؟
قال امیر المومنین علیهالسلام:
- إنَّمَا زَهِدَ النَّاسُ فِی طَلَبِ العِلمِ لـِمَا یـرُونَ مِنْ قِلَّه انْتِفَاع مَنْ عَلِمَ بـِلا عَمَل. (ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۵)
«مردم بهدنبال علمیکه فایدهای در عمل از آن نبینند نمیروند.»
- عِلم بـِلا عَمَلٍ کَشَجَر بـِلا ثَمَر. (غرر الحکم، ص۱۵۲)
«علم بدون کاربرد مانند درختی است که میوه نداشته باشد.»
قال رسول الله صلیاللهعلیهوآله :
- العِلمُ الَّذِی لا یعْمَلُ بـِه کَالکَنـْز الَّذِی لا ینـْفَقُ مِنهُ أتـْعَبَ صَاحِبُهُ نـَفْسَهُ فِی جَمْعِه ِ و لمْ یصِلْ إلی نَفْعِهِ. عدهالداعی، ص۷۸)
«علمیکه به کار برده نشود مانند ثروتی است که صاحبش برای جمعآوری آن زحمت بسیار بکشد ولی هیچگاه آنرا برای نیاز خود مصرف نکند.»
علم برای زندگی است، ما میآموزیم تا روح از محدودیتها خارج شود و به پهنه بیانتهای هستی متصل شود، ما میآموزیم تا به جهانهای برتر و فراسوی دید مادی دست یابیم و ابدیت خود را بسازیم. انسانها میخواهند به کمال برسند پس باید نیازها و نواقص خود را برطرف کنند. امّا چگونه؟
جهانی که در آن زندگی میکنیم دارای قوانین و معادلات ثابتی است. موجودات آن هریک دارای خواص و آثار منحصر به خود هستند و با دیگر موجودات فعل و انفعالاتی ضابطهمند دارند. ما خود جزئی از این جهان به همپیوسته و قاعدهمند هستیم و با تمام اجزاء آن ارتباط داریم (اثر میپذیریم و اثر میگذاریم).
کسی که قواعد و قوانین هستی را بشناسد میتواند با فراهم سازی زمینه به جریان افتادن آنها، نیروها و آثار مورد نیاز خود را تولید کند و نقص خود را برطرف نماید.
شناخت معادلات هستی و روش فعال سازی آنها، ” فهم کاربردی” است.
مساله مهمیکه در این قسمت باید بررسی شود، فرآیندی است که در ذهن رخ میدهد تا یک مسأله حل شود. بررسی علت ناکامیو اشتباه در بسیاری از موارد نیز ضروری است تا با جلوگیری از آنها بتوان به موفقیت رسید و نیاز را برطرف کرد.
مهارت حل مسئله
به نظر شما:
- مردم چگونه مسائل خود را حل میکنند؟
- در یک ” تفکر” چه اتفاقاتی میافتد؟
- روایات زیر چه ارتباطی با حل مسأله دارند؟
شماره |
متن |
ترجمه تفسیری |
منبع |
۱ |
قال الصادق علیهالسلام: اُطْلُبِ العِلمَ بـِاسْتِعْمِالِهِ . |
اگر علم میخواهی، آنچه میدانی را به کار ببر تا به واقعیتها دست یابی. |
بحار الانوار ج۱، ص۲۲۴ |
۲ |
قال امیرالمومنین علیهالسلام : اعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذَا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعَایه لَا عَقْلَ رِوَایهٍ فَإِنَّ رُوَاه الْعِلْمِ کَثِیرٌ وَ رُعَاتَهُ قَلِیلٌ . |
وقتی مطلبی را میشنوید آنرا تحلیل کنید و جوانبش را بررسی نمایید، نه اینکه فقط شنونده باشید و به ذهن بسپارید. افرادی که مطالب را حفظ میکنند زیادند امّا افرادی که مطالب را تحلیل میکنند کماند. |
کافی، ج۱، ص ۱۷٫ |
۳ |
قال امیرالمومنین علیهالسلام : فِی التَّجَارِبِ عِلْمٌ مُسْتَأْنَفٌ |
اگر از اطلاعات استفاده شود و به صحنه عمل بیاید، موجب تولید اطلاعات جدیدی میشود. |
کافی، ج۸، ص۲۲۲٫ |
۴ |
قال امیرالمومنین علیهالسلام : العَقلُ حِفْظ التَّجَارُب |
توجّه آگاهانه به معادلات و قوانینی که از تجربه بهدست آمده است، سبب دستیابی به حقایق میشود. |
تحف العقول، ص۷۹٫ |
عموم مردم وقتی با مشکلی روبرو میشوند تا هنگامیکه مشکل را برطرف میکنند مراحل زیر ناخودآگاه در ذهنشان میگذرد:
- شناسایی نقص و نیاز:
فرد وضعیت مطلوبی را که به دنبال دستیابی به آن است در نظر دارد، با وضعیت موجود که مبتلا به نقص و مشکل است مقایسه میکند و نقطه مشکل ساز را تشخیص میدهد (یک فهم اوّلیه از مسأله پیدا میکند).
- شناسایی قواعد و معادلات موجود در هستی:
انسانها، با تجربههایی که در مسیر زندگی بهدست آوردهاند به مجموعهای از معادلات و قوانین موجود در هستی دست یافتهاند لکن چون عملکرد آنها به صورت ناخودآگاه است، توجّه متمرکز و دقیق ندارند و در برخی موارد گرفتار اشتباه میشوند و نتایج نامطلوب میگیرند. وقتی مشکلی بروز میکند پس از تشخیص نوع مشکل (یعنی چه اثر و نیرویی لازم داریم ولی موجود نیست؟) به سراغ تأثیرات و تواناییهای موجود در هستی میروند و با استفاده از تجربیات قبلی خود و دیگران، چیزی را که میتواند رفع نقص کند تشخیص میدهند.
- شناسایی نحوه استفاده از قوانین هستی برای رفع نیاز:
در این مرحله، فرد به دنبال دستیابی به روش برقراری ارتباط بین وضع موجود (کمبود و نقص) با وضعیت کمکی (نیرو و توان اثرگذار) است تا به وضعیت مطلوب برسد. یعنی چگونه میتوان بین منبع نیرو و موقعیت نیاز ارتباطی برقرار کرد که منبع نیرو اثرگذار شود و خلاء موجود در وضعیت نیاز را برطرف کند.
«فهم کاربردی» و «حل مسأله» در حقیقت همین مرحله سوم است. دو مرحله قبل فقط زمینه ساز هستند.
اهل منطق حرکتهای سهگانه: شناخت مشکل، جستجوی عنصری که نیاز را برطرف میکند، برقراری ارتباط بین عنصر مطلوب و مشکل موجود، را «تفکر» میخوانند.
“تفکر” دامنه وسیعی است که ۴ لایه از سطوح فهم و ادراک را در بر میگیرد:
- فهم اولیه (تفکر ابتدایی)
- فهم کاربردی (تفکر کاربردی)
- فهم تحلیلی (تفکر تحلیلی و مدل ساز)
- فهم نقادانه (تفکر انتقادی)
از این مرحله، تمام تلاش بر تفسیر «فرآیند تفکر» متمرکز میشود. انسانها علم میآموزند تا بتوانند درست و کامل فکر کنند و فکر میکند تا بتواند محدودیتهای خود را برطرف کند و به سوی کمال حرکت نماید.
هویت تدریس، آموزش فکر کردن است و موضوع تدریس، راه و روش حل مسائل و مشکلات مربوط به یک موضوع خاص است.