تحلیل و تعیین موقعیت آموزشی
پس از تعیین هدفهای آموزشی، یکی از مهمترین مراحل طراحی تعیین و تحلیل موقعیت آموزشی است. در این مرحله معمولاً پرسشهایی به شرح زیر ممکن است برای معلم مطرح شود:
- چگونه باید فعالیتهای آموزشی دانشآموزان را سازماندهی کرد تا هدفهای آموزشی تعیین شده، تحقق یابند؟
- رویدادها و تجاربی که سریعتر و بهتر دانشآموزان را به هدفهای آموزشی میرسانند، کدامند؟
پاسخ دادن به این پرسشها نیاز به بررسی تعدادی از عوامل دارد. به مجموعه ی این بررسیها تحلیل و تعیین موقعیت گفته میشود. در این مرحله، معلمان باید کلیه فعالیتهای آموزشی را که منجر به یادگیری میشوند، بررسی و یادداشت کنند. سپس آن دسته از فعالیتها را که برای رسیدن به هدفها چندان مهم و ضروری به نظر نمیرسند، از مجموعهی فعالیتهای آموزشی حذف کنند تا در نهایت مجموعهای از فعالیتهای مناسب و ضروری برای رسیدن به هدفهای آموزشی به دست آید.
پس از تعیین فعالیتهای آموزشی، روابط بین اهداف تعیین شده و ارتباط بین فعالیتها باید مورد بررسی قرار گیرد تا سلسله مراتب فعالیتها، مشخص گردد. علاوه بر ترتیب و سلسله مراتب فعالیت تعیین گروههای یاددهی- یادگیری[۱] نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. طراح، موظف است نوع گروه، تعداد و نحوهی فعالیت آنها را پیشبینی کند و نقطهی آغاز فعالیتها را بر اساس ارزشیابی تشخیصی معین سازد. بنابراین تحلیل و تعیین موقعیت آموزشی فرآیندی است که در آن فعالیتهای آموزشی، نوع ارتباط بین هدفها و فعالیتها، رفتار ورودی، نقطهی آغاز فعالیت بر اساس ارزشیابی تشخیصی و حتی گروههای تدریس-یادگیری، تحلیل و تعیین میشوند.
الف – فعالیتهای آموزشی
به مجموعهی فعالیتهای معلم و دانش آموزان در یک زمان معین، برای تحقق اهداف آموزی معین فعالیت های آموزشی گفته می شود.
بنابراین فعالیت های آموزشی شامل دو قسمت فعالیت مشخص می باشد:
۱- فعالیتهای معلم (روش تدریس)
در بعضی از طراحیهای آموزشی، معلمان اهداف آموزشی را به گونهای تنظیم می کنند که بیشتر، نشاندهندهی فعالیت خود آنهاست و به انتظاراتی که از دانش آموزان دارند، کمتر توجه می شود. این دسته از اهداف آموزشی «معلم – محور» وقتی ارزشمند هستند که فعالیتها در جهت هدایت و تقویت فعالیت های یادگیری دانش آموزان تنظیم شده باشد. البته در اجرای فعالیت های آموزشی، معلم نیز باید نقشهای تعریف شدهای داشته باشد. نقشهایی از قبیل: توضیحات لازم در زمینهی اصول و مفاهیم، جهت دادن فعالیت های یادگیری دانش آموزان، نظارت بر عملکرد دانش آموزان و راهنمایی آنها، دادن بازخورد به منظور تقویت و اصلاح فعالیت های آموزشی دانش آموزان و غیره. در هر صورت معلمان همیشه باید دانش آموزان را در طول فعالیت های یادگیری و دستیابی به نتایج مطلوب بر اساس اهداف آموزشی راهنمایی کنند. برای دانش آموزان دانستن این نکته که از آغاز یک فعالیت آموزشی، معلمانشان دقیقاً چه نقشی دارند و چقدر می توانند از آنها انتظار راهنمایی داشته باشند، بسیار مفید خواهد بود.
۲- فعالیتهای دانش آموزان (تجارب یادگیری)[۲]
برای بسیاری از دانش آموزان دانستن دقیق اهداف، در یک فعالیت آموزشی برای دستیابی به نتایج یادگیری مورد انتظار، ممکن است کافی نباشد؛ مثلاً، وقتی که به بعضی از دانش آموزان گفته می شود که «فصل ده کتاب علوم اجتماعی را به منظور دستیابی به علل اصلی جنگ هشت سال دفاع مقدس» مطالعه کنید؛ ممکن است ندانند برای دستیابی به نتایج یادگیری چنین هدفی، چگونه مطالعه کنند. در نتیجه وقتی که دانش آموزان را برای یک فعالیت آموزشی آماده می کنیم، بسیار مفید خواهد بود که به آنها بگوییم، چه چیز را نیاز دارند و چه نوع فعالیتی را باید انجام دهند تا به نتایج یادگیری مورد انتظار برسند.
هدفهای آموزشی خوب تنظیم شده، نتایج یادگیری را توضیح می دهند. تعیین نتایج یادگیری اگرچه بسیار مفید هستند؛ اما به تنهایی کافی نیستند. وقتی که نتایج یادگیری معین شدند، باید فعالیت هایی را که برای دستیابی به چنین نتایجی مفید هستند، مشخص کرد. بنابراین به مجموعه فعالیت هایی که دانش آموزان برای دستیابی به نتایج یادگیری انجام می دهند، تجارب یادگیری می گویند. این دسته از فعالیتها شامل فعالیت های معلمان در فرآیند آموزش نمی شوند. به فعالیت های معلمان، روش تدریس گفته می شود (براو و هارکلرود[۳]).
تجارب یادگیری یا فعالیت های دانش آموزان، باید متناسب با اهداف آموزشی و متنوع باشند. معلمان نباید دانش آموزان خود را محدود به چند فعالیت یادگیری نمایند.
یعنی آنها می توانند از میان تعداد تقریباً نامحدودی از تجربه های یادگیری، آن دسته از فعالیتها را که بیشترین احتمال دستیابی به اهداف را میسر می سازند انتخاب کنند؛ مثلاً آنها می توانند برای دستیابی به اهداف یا نتایج یادگیری از دانش آموزان خود بخواهند که درباره موضوعی گزارشی تهیه کنند و با یکدیگر به بحث و مناظره بپردازند. برای همکلاسی های خود سخنرانی کنند، چیزی را بسازند، کاری را انجام دهند، اطلاعاتی را جمع آوری کنند و به شکل یک کل معنادار، ارائه دهند. نمایش و تئاتر اجرا کنند و بازیهایی را که جایگزین زندگی واقعی هستند انجام دهند. چیزی را به طور ذهنی مجسم کرده و آن را بسازند. از روی تصاویری که خود گرفته اند و یا در اختیار آنان قرار داده شده، داستانی بنویسند و یا تصاویر و موقعیتهایی را مورد تعبیر و تفسیر قرار دهند. درباره چیزی یا اندیشه ای تحلیل و قضاوت کنند .
ب – رابطهی بین اهداف آموزشی
پس از اینکه اهداف و فعالیتهای آموزشی مشخص شدند، ممکن است این سؤال مطرح شود که هدفها به چه ترتیب باید تحقق یابند؟ یا فعالیتهای یادگیری به چه ترتیبی باید انجام پذیرند تا نتیجهی بهتری به دست آید؟ معمولاً هدفهای آموزشی به سه صورت با یکدیگر ارتباط دارند:
- ارتباط هدفها با هم به گونه ای است که قبل از تحقق هدف پایینتر، رسیدن به هدف بالاتر امکان ندارد. به عبارت بهتر، هدفهای پایینتر، پیش نیاز هدفهای بالاترند و تا زمانی که مطلب مربوط به هدف قبلی فرا گرفته نشده است، نباید مطلب مربوط به هدف بعدی را آموزش داد. ارتباط چنین اهدافی را با هم «ارتباط تسلسلی یا ارتباط متوالی» میگویند.
- اهداف و فعالیتهای آموزشی ممکن است نسبت به هم تقّدم رتبی نداشته باشند و در عرض هم قابل اجرا و دستیابی باشند؛ یعنی آموزش مطالب مربوط به هر هدف، قبل یا بعد از هدفهای دیگر امکان پذیر باشد. این نوع ارتباط را «ارتباطِ هم تراز یا ارتباط موازی» میگویند.
- در بیشتر مواقع، هدفهای آموزشی حالت ترکیبی دارند؛ یعنی اجزای هدف آموزشی نهایی را ممکن است یک سلسله «هدفهای تسلسلی» و «هدفهای هم تراز» تشکیل داده باشند. در این صورت، هدفها طوری باید تنظیم شوند که توصیههای بندهای ۱ و ۲ در آن رعایت شوند، تا دانش آموزان به نتیجه گیری مطلوب برسند.
ج – تعیین رفتار ورودی [۴]
رفتار ورودی، تواناییها و قابلیتهایی هستند که دانش آموزان باید قبل از شروع یک فعالیت آموزشی جدید داشته باشند، تا مفاهیم جدید را بفهمند و بتوانند با موقعیت به هدفهای جدید دست یابند. به رفتار ورودی، دانش و مهارتهای پیش نیاز نیز گفته میشود. اگر معملی از رفتار ورودی دانش آموزان خود مطلع نباشد، ممکن است فعالیتهای آموزشی دانش آموزان را بدون توجه به تواناییها و قابلیتهای دانشآموزان انتخاب کند. در این صورت، دانش آموزان نسبت به انجام فعالیتها بیتفاوت میشوند.
د – ارزشیابی تشخیصی [۵]
ارزشیابی تشخیصی، نوعی ارزشیابی است که سؤالهای مربوط به آن براساس رفتار ورودی طراحی می شود و قبل از تدریس، باید اجرا گردد.
از طریق ارزشیابی تشخیصی میتوان معلومات و تواناییها و مهارتهای لازم دانش آموزان را برای ورود به مطالب جدید، تشخیص داد. ارزشیابی تشخیصی علاوه بر اینکه معیاری برای سنجش رفتار ورودی دانش آموزان است، وسیلهای است که به کمک آن میتوان نقطهی آغاز فعالیتهای آموزشی را به دقت مشخص کرد.
اگر فعالیتهای آموزشی به گونهای طراحی شوند که تکرار رفتار ورودی دانش آموزان باشد، نه تنها دانش آموزان نسبت به فعالیتهای آموزشی بیتفاوت خواهند شد، بلکه زمانی که باید برای پرورش قابلیتهای جدید صرف شود به هدر خواهد رفت و یا اگر آغاز درس بدون سنجش و تشخیص رفتار ورودی انجام شود، ممکن است فعالیتها به دلیل نداشتن رفتار ورودی غیر قابل فهم و مشکل باشد. در این صورت، معلم حتماً باید قبل از شروع درس جدید به ترمیم رفتار ورودی بپردازد. مخصوصاً در صورت وجود ارتباط تسلسلی و متوالی بین هدفها، ترمیم رفتار ورودی یا پیش نیاز الزامی خواهد بود.
ه – تعیین گروههای یاددهی-یادگیری
سازماندهی دانش آموزان و گروهبندی آنها در فعالیتهای آموزشی از اهمیت خاصی برخوردار است. متأسفانه اکثر معلمان، مجموعه فعالیتهای آموزشی را در گروههای یکسان به اجرا در میآورند، در حالی که همیشه دستیابی به اهداف آموزشی مختلف از طریق گروههای یکسان میسر نمیباشد.
یکی از عوامل مؤثر در انتخاب گروههای یاددهی – یادگیری ماهیت اهداف و فعالیت های آموزشی است.
مثلاً اگر اهداف و فعالیتهای آموزشی در حیطه روانی – حرکتی (مهارتهای عملی) باشند، حتماً دانش آموزان برای اجرای فعالیتهای آموزشی باید به گروههای کوچک تقسیم شوند، تا تحقق هدفها امکانپذیر گردد. معمولاً مناسبترین گروه برای هدفهای شناختی گروه بزرگ (۳۰ تا ۴۰ نفر)، برای هدفهای عاطفی، گروه کوچک یا متوسط (۵ تا ۲۰ نفر) و برای هدفهای روانی – حرکتی گروه کوچک یا حتی آموزش تک نفری میباشد.
البته باید توجه داشت که در اینجا صحبت از «مناسبترین» است نه «بهترین»؛ زیرا در فرآیند طراحی کلیه عوامل تأثیرگذار مانند تعداد نیروی انسانی، هزینه، فضای آموزشی و غیره باید در نظر گرفته شوند. مسلم است که «بهترین» گروه برای آموزش و دستیابی به هدفهای آموزشی در هر کدام از حیطههای سهگانه گروه کوچک و تک نفری است؛ زیرا برقراری ارتباط نزدیک و چهرهبهچهره، نظارت بر فعالیتهای آموزشی و دریافت بازخورد، امکان شناخت بهتر دانش آموز و در نتیجه آموزش بهتر را فراهم خواهد ساخت. اما چنین گروههایی از نظر اقتصادی و متغیرهای دیگر با توجه به میزان و کیفیت یادگیری مقرون به صرفه نخواهند بود.
[۱] . – Teaching – Learning groups
[۲] . – Learning Experiences
[۳] . Brown and Harcleroad
[۴] . – entering behavior
[۵] . diagnostic evaluation