خانه / منابع / مقاله / حوزه و سه نگاه به آرمان تحول

حوزه و سه نگاه به آرمان تحول

در ادامه تحلیل و بررسی نظام علمی آموزشی پرورش‌مآل می‌رسیم به بررسی سه نگاه و دیدگاه متفاوت درباره تحوّل حوزه و شیوه‌ی تدبیرشئون اساسی آن. در این یادداشت سه نگاه به آرمان تحول را بیان خواهیم کرد.

آرمان تحول حوزه و سه جریان متفاوت

درباره تحوّل حوزه و شیوه‌ی تدبیرشئون اساسی این نهاد معرفتی_معنوی در عصر حاضر، به موازت هم، سه جریان شاخص با سه دیدگاه متفاوت وجود دارد:
یک) گفتمان متجمد سنتی‌اندیش،
دو) جریان متجدد نوگرا،
سه) گفتمان مجدد نواندیش،
هر یک از این سه گفتمان و گرایش، در میان فقها و مدرسان سرشناس تا فضلا و طلاب جوان حوزه‌ها، طلایه‌داران و طرفداران خود را دارد. در آغاز هر یک از فصول سه گانه‌ی این یادداشت، نخست مختصات گفتمان مورد بحث در آن را به اجمال شرح می‌کنیم، سپس در پرتو آن به بیان راهبردها و رویکردهای آن جریان، در زمینه‌ی تدبیر شئون حوزه‌ها می‌پردازیم.

بخش اول: گفتمان متجمد سنتی اندیش

این عنوان را به جریانی اطلاق می‌کنیم که در عرصه‌های مختلف، از جمله در باب فهم دین، معرفت فلسفی، اندیشه‌ی سیاسی و مباحث اجتماعی، و نیز در قلمرو فرهنگ، سبک زندگی و مناسبات و روابط، به آنچه از گذشتگان به نسل حاضر رسیده، به طرز مفرطی دلبسته است و بر حفظ وضع موجود اصرار می‌ورزد. سنتی اندیشی جهان اسلام، جریانی است بومی و کهن. اشکال اساسی این جریان تصلب وترس از تحول است.
سنتی اندیشی دو رکن دارد: ۱٫ رکن ایجابی، ۲٫ رکن سلبی.
رکن ایجابی آن عبارت است از: «هر آنچه از سلف بازمانده و به گذشته تعلق دارد، مقدس و خدشه‌ناپذیر است»، نباید آن را نقد کرد و تغییر دارد، و رکن سلبی آن نیز در این نکته نهفته است که در قبال هر مقال و مقوله‌ی نویی خودآگاه و ناخودآگاه مقاوت می کند.

نحوه‌ی تدبیرشئون حوزه‌ها از منظر سنتی‌اندیشان

بی‌خبری و گوشه‌گیری، بی‌طرفی و بی‌تفاوتی، کوته‌بینی و ساده‌لوحی، محلی اندیشیدن و درد ملل جهان را در نیافتن، سنت و سیره‌ی جریان سنتی‌اندیشان است.


سنتی‌اندیشان هرگز به تحول حوزه نمی‌اندیشند، بلکه مایلند حوزه را به مقیاس چندین دهه، بلکه سده به عقب برگردانند، نه از زوال سنت‌های اصیل رنجورند و نه به کجی‌ها و ناراستی‌های پیش آمده آگاهند. می‌گویند: همین حوزه‌ها شیخ مفید پرورده، شیخ طوسی بارآورده، علامه حلی و محقق حلی تحویل داده!
اما احدی از این حضرات نمی‌پرسد: کدام حوزه این بزرگان را _که الحق همگان در موقعیت تاریخی خویش تالی تلو حضرات معصومین بوده‌اند_ بارآورده و برآورده؟ آیا حوزه‌ی کنونی که دچار هزار و یک اشکال و مشکل اساسی است (و به نمونه‌هایی از آنها در بخش آسیب‌شناسی اشاره شد) یا حوزه‌های قویم و غنیم، فاخر و فخیم دیروز؟ یاسای «نظم ما در بی‌نظمی است» با تفسیر غلط آن، شعار شاخص این جریان است.

بخش دوم: جریان متجدد نوگرا

نوگرایی ترجمه‌ی مدرنیسم و معادل «اصاله التجدد» است. در قاموس نوگرایی، نو بودن _هرچه می‌خواهد باشد_ مطلوبیت دارد و نیکوست، و کهنه _هرچه که باشد_ نامطلوب و نکوهیده است؛ کهنه اگر مرّ حقیقت هم هست نکوهیده است، نو اگر عین باطل هم هست نیکوست! از منظر نوگرایان، سوغات فرهنگ، حتی اگر سخنی سست و سخیف یا رفتاری مضحک و مبتذل باشد، علمی و متمدنانه است!

نحوه‌ی تدبیر شئون حوزه‌ها از منظر جریان متجدد

به هر حال جریان متجدد _به تعبیر دقیق‌تر متجددمآب_ اکنون حوزه را دانشگاه می‌خواهد و قصد کرده است که همان انتظام آکادمیک بی‌روح و بیگانه‌ی بازآمده از فرنگ را به صورت کلیشه‌ای در حوزه اعمال کند!


به رغم آنکه سنتی اندیشی، در حال حاضر لطماتی اساسی بربنیادهای حیات علمی و مناسبات عملی مسلمین وارد می‌سازد و مبانی و مواضع فرصت سوز آن بسیار خسارتبار است، اما جریان متجدد بسی خطرناک‌تر از سنتی مشربان است؛ زیرا:
اولاً: جریان سنتی اندیشی هر چه که باشد، جریانی بومی است، اما گفتمان متجدّد، هر چه که باشد بیگانه‌پی است و
چشم به ورای مرزها دوخته است.
ثانیاً: گفتمان متجدّد به عنوان یک جریان موازی و کاذب، با شعارهای غلط‌انداز و متشابه و با رفتارهای نسنجیده و ناسازگار، فضا را مشوّش کرده، گفتمان سنتی‌اندیش را نسبت به هر نوع تحوّل در حوزه، حساس می‌سازد و بدین‌سان فرصت ایجاد تحوّل را از گفتمان تحول‌خواهِ حوزه باز می‌ستاند.
ثالثاً: گفتمان متجدّد با طرح مسائل ناصواب و بنای سنت‌های غلط، موجب بروز اعوجاجات و انحرافات جبران ناپذیری در حوزه می‌گردد.
رابعاً: اگر با افکار و رفتار اینان، حوزه شبه دانشگاه گردد، به جای تحقق آرمان «تحول» حوزه دچار آفت «تبدل» (تبدل ماهیت) خواهد شد.

بخش سوم: گفتمان مجدِد نواندیش

این جریان از سویی خود را تجدید کننده‌ی سنت سلف و احیاگر میراث معرفتی و معیشتی پیشینیان می‌داند، در عین حال، مقاومت غیرمنطقی و متصلبانه‌ای در مقابل اندیشه‌ها و آرای نوی دیگران از خود نشان نمی‌دهد. در نظرگاه این جریان، تنها قرین «حقیقت» بودن یا نبودن، معیار نیک و بد است.
ارکان اولیه‌ی گفتمان سوم در ضلع معرفت، علامه طباطبایی،حضرت امام خمینی، استادشهید مطهری (قدس‌الله نفسهم) و بعضی دیگر از شاگردان مشترک علامه و امام هستند. به نظر این کمین، آینده از آن این گفتمان است.

نحوه‌ی تدبیر شئون حوزه‌ها از منظر گفتمان مجدِّد

گفتمان مجدد نواندیش، بر این باور است که راه تحول حوزه اکنون از معبر «بازشناسی دقیق»، «بازآرایی روزآمد» و «اجرای صحیح» سنت‌های آموزشی و پژوهشی، پرورشی و زیستی آزموده و اصیل بازمانده از سلف صالح می‌گذرد.


به نظر راقم، اگر سنت‌های دیرین و دقیق، اصیل و آزموده‌ی علمی، عملی حوزه‌های شیعی صانهاالله عن‌الحدثان، صورت بندی گردد، برایندی جز نظام علمی_آموزشی پرورشی مآل نخواهد داشت؛ لهذا تاکید می‌کنیم که:

برای نجات و نوسازی حوزه و تحول و تکامل آن، اینک جز اینکه سنن کهن و کهول، عمیق و عریق، الهی و بومی بازمانده از سلف صالح را بازبشناسیم و به زبان زمانه و با لحاظ اقتضائات عصری، بازآراسته، ارائه و اعمال کنیم، راه دیگری پیش روی نسل ما نیست.


مطلب پیشنهادی

هویت برنامه ریزی

تدریس یک فعالیت هدفدار است. هر فعالیت هدفداری برای اینکه به نتیجه و هدف خود برسد نیازمند برنامه‌ریزی است. پس...........

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *