نشست «آموزش و پژوهش تفکرگرا در محور علوم اسلامی» با حضور مدیران و اساتید حوزه و دانشگاه در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی با ارائه حجتالاسلام و المسلمین دکتر عبدالحمید واسطی، استاد حوزه و دانشگاه برگزار شد.
در این نشست حجت الاسلام و المسلیمن دکتر واسطی، مدرس حوزه علمیه مشهد به تبیین مدل آموزشی خود با عنوان «مدل آموزشی ۵ بعدی تفکر خلاق و حل مسئله» پرداخت و گفت:در ساختار آموزش و تعلیم سه متغیر مبنائی وجود دارد: علم آموز، محتوای آموزش و استاد. هدف یک مجموعه آموزشی ایجاد تغییر مثبت در نگرش و عملکرد علمآموزان است. این هدف با ایجاد ارتباط بین علم آموز و محتوای آموزشی حاصل میشود. نقش استاد برقراری این ارتباط است.
وی با بیان این که دو سوی این ارتباط، دو لایه از عالم وجود هستند، تصریح کرد: یک لایه، روح و ذهن علم آموز است و لایه دوم حقیقت موجود در هستی است. هر دو لایه از یک طیف گسترده تشکیل شدهاست. هر نقطه از طیف وجودی روح، تشکیل دهنده نوعی از ادراک است که با نقطه متناظر خود در طیف وجودی حقایق بیرونی اتحاد برقرار میکند. در این میان مهارت استاد، تشخیص موقعیت ادراکی علم آموز و موقعیت وجودی محتوای آموزش است. استاد با تشخیص فاصله میان این دو موقعیت، از مفاهیم میانی و واسطهای خاص استفاده میکند تا زمینه ارتقاء وجودی علم آموز فراهم شود و با حقیقتی که آموزش میبیند، اتحاد وجودی پیدا کند. در این صورت ” فهم” حاصل میشود و یادگیری محقق میگردد.
حجت الاسلام و المسلیمن دکتر واسطی اذعان داشت: اگر تحول به سوی کمال را میخواهیم، اگر از وضعیت علمی و عملی طلاب نگران هستیم، باید در روش تدریس و تعلیم خود تجدید نظر کنیم. بهترین متنها اگر صحیح آموزش داده نشوند قدرت تغییر در افکار و رفتار را نخواهند داشت. امّا یک متن عادی با یک تدریس روشمند میتواند سطحی از تعادل و مطلوبیت را ایجاد کند. روش تدریس با اقتباس از نگرش اسلام نسبت به علم و علم آموزی، روش حل مسأله و تفکّر نقّادانه است که در سه بْعدِ : معادلات وجودی، توزین نفع و ضررها، تطبیق آراء به فعال سازی فهم و ادراک علم آموز میپردازد.
بهترین متنها اگر صحیح آموزش داده نشوند قدرت تغییر در افکار و رفتار را نخواهند داشت. امّا یک متن عادی با یک تدریس روشمند میتواند سطحی از تعادل و مطلوبیت را ایجاد کند.
وی در خصوص مبانی و اصول موضوعه بحث روش تدریس بیان داشت: روش تدریس زیرمجموعه علوم تربیتی است؛ علوم تربیتی تابعی از هویت تربیت است و هویت تربیت تابعی از هویت انسان است و پارادایم بحث، پارادایم شبکهای است.
وی به تبیین هویت انسان پرداخت و گفت: انسان، حیوانی با قابلیت عقلانیت شبکهای است(حیّ متالّه) و این انسان دارای نیروی حرکتزای غریزه، فطرت، احساسات و عواطف و تمایلات، تفکر و عقل، اراده و انتخاب است که قابلیت تشدید و تضعیف دارد(سه حیطه شناختی، عاطفی، حرکتی).
وی با اشاره به مفهوم هویت تربیت افزود: تربیت عبارتست از: جهتدهی به قوای انسان برای رشد، بهطوری که منجر به توانایی انجام مستقل یک کار شود و هدف تربیتِ انسان، خروج از محدودیتهای وجودی است و فلسفه تربیتی، رئالیسم شبکهای است.
استاد حوزه علمیه مشهد اشاره کرد: ساختار نظریه یادگیری (یادگیری شبکهای) به صورت انگیزش < شناخت < گشتالت < ساخت < کارکرد < رفتار است. و هویت آموزش، آموزش و تعلیم، ابزار تغییر در شناخت و احساس انسان است که منجر به تغییر در رفتار میشود.
وی خاطرنشان کرد: مدل آموزش پنج بُعدی، در واقع پنج توصیه اخلاقی از ائمه علیهم السلام است که تبدیل به گزاره های راهبردی شده است.
- العِلمُ عَلیهِ قُفْلٌ و مِفْتَاحُهُ السُّوالُ
- اِعْقِلُوا الخَبَرَ عَقْلَ دِرَایهٍ لا عَقْلَ رِوَایهٍ
- اِضْرِبُوا بَعْضَ الرَّای بِبَعْضٍ یتَوَلَّدُ مِنْهُ الصَّوَابُ
- اُطْلُبِ العِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ
- کُونُوا نَقَّادًا لِلْکَلامِ
کارگاه ۵بعدی تفکر خلاق و حل مسئله یعنی:
حلمساله+ تفکر تحلیلی+ مطالعه تطبیقی+ بررسی کاربردی+ تفکر نقادانه
حجت الاسلام و المسلیمن دکتر واسطی گفت: در خصوص حل مسئله باید به سوالات «مردم چگونه مسائل خود را حل میکنند؟» و «در یک “تفکر” چه اتفاقاتی میافتد؟» پاسخ داد و عموم مردم وقتی با مشکلی روبهرو میشوند تا هنگامیکه مشکل را برطرف میکنند مراحل زیر ناخودآگاه در ذهنشان میگذرد:
- شناسایی نقص و نیاز .
- شناسایی قواعد و معادلات موجود در هستی.
- شناسایی نحوه استفاده از قوانین هستی برای رفع نیاز.
“فهم کاربردی” و “حل مسأله” در حقیقت همین مرحله سوم است. دو مرحله قبل فقط زمینه ساز هستند. کسی که میداند چگونه از امکانات استفاده کند تا نیاز خود را برطرف کند دارای فهم کاربردی است و مسأله را حل کرده است.
دکتر واسطی بیان داشت: تفکر و فهم تحلیلی نیازمند نگرش کلان و نظامواره (شبکهای یا سیستماتیک) نسبت به موضوعات است. نگرش شبکهای از ضروریات علمآموزی است. بدون نگرش شبکهای نمیتوان علم را برای زندگی به کار برد و به کمال رسید. و مطالعه تطبیقی به معنای کوتاهترین مسیر برای کشف نقاط ضعف و قوت یک اندیشه یا رفتار، مقایسه آن با اندیشهها و رفتارهای مشابه است. در بررسیهای تطبیقی، به سرعت میتوان موارد اختلاف را تشخیص داد و به دنبال علت اختلاف گشت.
تفکر و فهم تحلیلی نیازمند نگرش کلان و نظامواره (شبکهای یا سیستماتیک) نسبت به موضوعات است. نگرش شبکهای از ضروریات علمآموزی است. بدون نگرش شبکهای نمیتوان علم را برای زندگی به کار برد و به کمال رسید.
وی افزود: در بررسی کاربردی بسیاری از افراد با درک رابطه معلومات خود با دیگر موضوعات، دست به عمل میزنند و از معلومات خود برای جهت دهی و اثرگذاری در فعالیتهای عملی خود استفاده میکنند.
همچنین تفکر نقادانه، نظریات و برنامهها، فهمهای ترکیبی هستند که درصدد عرضه واقعیتها میباشند امّا کراراً میبینیم که مبتلا به خطا و اشتباه میشوند. برای اینکه بتوان به یک فکر یا عقیده اعتماد کرد و سرمایههای وجودی را برای آن مصرف نمود باید بتوان آنها را نقد و بررسی کرد و در نهایت ارزشیابی و قضاوتی را در مورد آنها به انجام رساند.