خانه / نگاه / ابعاد چهارگانه تربیت طلبه در نظام پرورش مآل

ابعاد چهارگانه تربیت طلبه در نظام پرورش مآل

آیت الله علی اکبر رشاد
مؤسس و رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
رییس شورای حوزه های علمیه استان تهران.
رییس هیات حمایت از کرسیهای نظریه‌پردازی.
rashad@iict.ac.ir / rashad.iict.ac.ir
صفحه شخصی فهرست مقالات در نورمگز   فهرست آثار از کتابخانه ملی   دریافت رزومه کامل 

خلاصه آنچه درمتن کامل می خوانید…

بعد قبل

بعد اول:بعد معرفتی طلاب:از علوم آلی مانند ادبیات عرب و منطق تا علوم رفتاری مانند فقه و اخلاق و علوم بینشی مانند کلام و فلسفه در نظام آموزشی پرورش مآل،‌به عنوان بعد معرفتی طلاب مطرح است. 

بعد دوم:بعد معنوی طلاب:طلبه باید حرکات و وجناتش و ظواهر و بواطنش، روحانی و معنوی شود. مجرّد باشد! روح باشد نه ماده! روحانی در مقابل مادی است. عالم دینی باید روحانی باشد.

بعد سوم:بعد مهارتی طلاب:

بعد چهارم:بعد هویتی طلاب:طلبه باید علاوه بر جهات علمی و اخلاقی و معنوی ملتزم به خصوصیت صنفی خود باشد. و نسبت به خصوصیات صنفی خود تعصب داشته باشد. بنده طلبه باید غصه خور حوزه باشم. نسبت به این لباس حمیت داشته باشم. اگر به این لباس اهانت شد بایستم. اما اگر این تقید هویتی نبود از دست می رویم.

بعد قبل

ما معتقدیم طلبه باید از چهار بُعد پرورده شود. از چهار حیث و حیثیت تربیت شود و رشد کند.

الف) پروردگی بعد معرفتی طلاب

طلبه باید باسواد بار بیاید. عالم بی سواد اسم بی مسمّاست. وقتی بی سواد باشی که عالم نیستی! حالا از علم توحید و الهیات گرفته تا سایر علوم مهارتی و ابزاری؛ مثل ادبیات و منطق که علم هستند اما ابزاری و آلی هستند. یعنی فن هستند. ما صرف و نحو و قواعد بلاغی را می آموزیم تا با قواعد و فن فهم متون، آشنا شویم. ما را در فهمیدن کتاب و سنت و متون عربی یاری می دهند.  علم منطق را می خوانیم تا فن تفکر را یاد بگیریم که چگونه باید اندیشید. اینها ابزار درک درست علوم منقول و معقول هستند. فلذا در سه پایه اول طلبگی این علوم تدریس می شود تا طلبه به ابزار فهم دین مجهز شود.

از این علوم آلی گرفته تا می رسد به الهیات، فلسفه، کلام، فقه و اصول که علوم رفتاری اند. فقه و اخلاق علوم رفتاری اند. کلام و فلسفه از علوم بینشی هستند. همه اینها به معنا الاعم علم هستند و عالم دینی باید اینها را فرا بگیرد. پس یک بُعد از نظام آموزشی پرورش مآل، پروردن بُعد معرفتی طلاب است.

ب) پروردگی بُعد معنوی طلاب

حیث و جهت دوم، حیث معنویت است. طلبه باید در معنویت پرورده شود. یعنی عالم دینی باید روحانی بار بیاید. روحانی بودن به عمامه و عبا و قبا نیست. بلکه به طرز زیست معنوی است. باید هویت و شخصیت روحانی پیدا کنیم. یعنی طلبه باید حرکات و وجناتش و ظواهر و بواطنش، روحانی و معنوی شود. مجرّد باشد! روح باشد نه ماده! روحانی در مقابل مادی است. عالم دینی باید روحانی باشد. یعنی از آنچه حیث مادی و جهات دنیوی دارد رها باشد. نه اینکه لزوما فاقد مادیات باشد. البته یک درجه از روحانیت اکتفا به برخورداری اندک از مادیات است که بزرگانی بوده اند و هستند که چنین اند.

ج) پروردگی بُعد مهارتی طلاب

حیث سومی که مصرّیم طلبه امروز با آن پرورش یابد حیث مهارتی است. مهارت هایی که یک طلبه باید فرا بگیرد. این را در جلسه ای مفصل به آن پرداخته ایم لذا از آن عبور می کنم.

د) پروردگی بعد هویتی طلاب

حیث چهارم، بُعد هویتی است. اگر در خیابان با یک ارتشی حتی بدون لباس فرم مواجه شوید همین که با او حرف می زنید می فهمید که یک ارتشی است. چون شخصیت و هویت صنفی پیدا کرده است. از کلماتش می توانید این را حدس بزنید. طلبه هم باید همین طور باشد. یعنی علاوه بر جهات علمی و اخلاقی و معنوی ملتزم به خصوصیت صنفی خود باشد. و نسبت به خصوصیات صنفی خود تعصب داشته باشد. بنده طلبه باید غصه خور حوزه باشم. نسبت به این لباس حمیت داشته باشم. اگر به این لباس اهانت شد بایستم. اما اگر این تقید هویتی نبود از دست می رویم.

پروردن این هویت، اهمیت زیادی دارد. شتر سواری دولا دولا نمی شود! ما یا طلبه ایم یا نیستیم! اگر طلبه ایم وقتی حتی در خیابان راه می رویم باید دیگران با دیدن ما بفهمند طلبه ایم یا کاسب محلیم ؟ باید ظاهر ما گویای طلبگی ما باشد. اگر هدف داریم و مسیرمان را آگاهانه انتخاب کرده ایم؟! ما یک تصمیم سرنوشت ساز گرفته ایم! شما با یک دانشجو تفاوت دارید! من با یک استاد دانشگاه فرق می کنم، حتی اگر استاد دانشگاه هم باشم باید زی طلبگی­ام را حفظ کنم.

طلبه ها علاوه بر محدودیت های شرعی یک سری محدودیت های شأنی هم دارند. گاهی محدودیت های شأنی به لحاظ ثانوی اهمیت مضاعفی پیدا می کند.لزوم رعایت آنها به حد شرعیات می رسد. این طور نیست که بگوییم آقا شرعا که اشکالی ندارد! خیلی از مسائل هست که شرعاَ و به حکم اولی اشکالی ندارد. اما گاهی شأن اقتضا می کند و با آمدن حکم ثانوی، موضوع عوض می شود. یعنی حرمت محرمات شرعیه و اولیه ای که بر همه حرام است بر ما شدیدتر است. گاهی بعضی از مباحات و مکروهات به صورت ثانوی بر ما طلبه ها حرام می شود. اگر بنده طلبه در شیوه زندگی خود- اعم از کار در دانشگاه و حوزه و مسجد و منبر- مراعات نکنم مثلا مجلل زندگی کنم و بی مبالاتی داشته باشم به نحوی که ایمان مردم آسیب ببیند و تضعیف شود؛ گناهی عظیم مرتکب شده ام. منبع 

شتر سواری دولا دولا نمی شود! ما یا طلبه ایم یا نیستیم! اگر طلبه ایم وقتی حتی در خیابان راه می رویم باید دیگران با دیدن ما بفهمند طلبه ایم یا کاسب محلیم ؟ باید ظاهر ما گویای طلبگی ما باشد. اگر هدف داریم و مسیرمان را آگاهانه انتخاب کرده ایم؟!

مطلب پیشنهادی

بنیۀ علمی طلّاب حوزه‌های علمیه شیعه را تقویت کنیم

بنیۀ علمی طلّاب حوزه‌های علمیه شیعه را تقویت کنیم

بنیۀ علمی طلّاب حوزه‌های علمیه شیعه را تقویت کنیم (مصاحبه با آیت‌الله حاج شیخ رجبعلی رضازاده دامت برکاته)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *