خانه / منابع / گفتگو / آسیب‏ شناسى تدریس فقه کنونى

آسیب‏ شناسى تدریس فقه کنونى

نظرات آقایان آیت‌الله هادوی تهرانی و آیت الله علیدوست، درباره آسیب‌‏شناسى تدریس فقه

درباره آسیب‏ شناسى تدریس فقه کنونى (از نظر منطق‏ و مقدمات، ساختار، تحقیق و تدریس کاربردی) چه نظرى‏ دارید؟

 آیت‌الله هادوی تهرانی:

پاسخ این سؤال، مستلزم یک بحث‏ طولانى است که من فقط اجمالاً به بعضى از محورهاى آن‏ اشاره مى‏‌کنم. یک نکته که به نظر من در فقه باید به آن توجه‏ شود مکاتب و نظام‌هاى اسلامى است، مثل مکتب اقتصادى‏ و مکتب سیاسى. اما این امور کمتر مورد توجه قرار گرفته و در واقع فقه منحصر به حقوق شده است. در حالى که فقه‏‌ شامل مکتب و نظام هم مى‏‌شود. این امر در آموزش فقهى ما یک خلاء جدى است که به تصوراتى که در قبل وجودداشته، مربوط مى‏‌شود.

البته این را باید توجه داشت که‏ علت‏ شکوفایى فقه در حوزه حقوق این است که بخش‏ ملموس شریعت که به عمل افراد ارتباط پیدا مى‏‌کند، حقوق‏ است. به همین دلیل، این بخش مورد پرسش مستقیم افراد بوده و در روایات ثبت‏ شده است. ولى در روزگار معاصر وقتى با رویکرد حکومتى به مسئله نگاه مى‏‌کنیم و مى‏‌خواهیم در سطح کلان جامعه به طراحى اقتصادى،سیاسى، اجتماعى و فرهنگى بپردازیم، به شناخت نظام و مکتب اسلام نیاز داریم و از این جهت، باید فقه و منابع‏ فقهى را مورد مطالعه قرار دهیم.

نسبت‏ به روش تدریس فقه‏ در حوزه، من معتقدم که روش‌هاى کنونى (البته این مربوط به‏ روش آموزشى است، چه در فقه، چه در غیرفقه; یعنى‏ اختصاص به فقه ندارد.) استاد محور است و شاگرد کمتر در آن نقش فعال دارد. هرچند این امر در دوره‏‌هاى مقدماتى‏‌ طبیعى است، ولى در دوره‏‌هاى میانى و عالى باید نقش‏‌ دانش‏‌پژوه افزایش یابد.

یعنى اگر در دوره مقدماتى همه بار آموزش بر عهده استاد است، در دوره متوسط شاگرد باید کم‏‌کم نقش پیدا کند و در سطح خارج، یعنى دوره عالى حوزه، باید نقش دانش‏‌پژوه خیلى گسترده باشد. قبلاً در حوزه‏‌هاى‏ سنتى شیوه‏‌هاى بسیار کارآمدى وجود داشته که بعضى از آنها متاسفانه منسوخ شده است. مثلاً یک شیوه بسیارخوب، تقریر درس استاد بوده است. تقریر نه به معناى تقریر مکتوب، بلکه به معناى تقریر شفاهى که یک شاگرد از شاگردان برجسته‏‌تر استاد، درسى را که استاد همان روز القاء مى‏‌کرد، بلافاصله براى شاگردان دیگرى که سابقه کمتر ى‏داشتند توضیح مى‏‌داد و در واقع همان درس را با توضیحات‏ بیشتر دوباره تدریس مى‏‌کرد.

روش دیگر، جلسه استفتاء بوده که یک استاد با شاگردان مبرز خود مى‏‌نشست و یک‏ مسئله مطرح مى‏‌شد و سپس شاگردان اظهار نظر مى‏‌کردند و استاد در نهایت مطلب را جمع‏ بندى و نتیجه را به عنوان فتوا عرضه مى‏‌کرد.

این روش‌ها امروز کمتر به کار برده مى‏‌شوند، در حالى که این‌ها روش‌هاى آموزشى فعال هستند که در آن‏ دانش‏‌پژوه نقش پویایى دارد. روش‌هاى دیگرى هم وجود دارد که ما امروز مى‏‌توانیم از آنها استفاده کنیم، مثل این که‏‌استاد در هنگام تدریس بخش‌هایى از کار را بر عهده شاگردان‏ بگذارد، یا تطبیق بعضى از مسائل را به آنها واگذار کند یا شاگردان را به گروه‌های پژوهشى تقسیم و پژوهش‏‌گروه‌ها را ایجاد کند. این‌ها روش‎هایى اس‏ت که در تربیت دانش‏‌پژوه و بالا بردن توانایی‌هاى او تاثیر بسیار دارد.

این اجمال. البته دراینجا نسبت‏‌ به آن مطلب قبلى این تتمه را عرض کنم که‏ چون ما در مباحث فقهى به بحث مکتب و نظام کمتر توجه‏ کرده‏‌ایم، اگر بخواهیم به بحث مکتب و نظام توجه کنیم، باید در ساختار مباحث اصولى نیز بعضى از بحث‌هاى جدید رابگنجانیم. مثلاً همین بحثى که تحت عنوان نظریه اندیشه‏ مدون در اسلام مطرح کردیم یک مبناى کلامى اجتهاد است‏ که پیامدهاى خاصى در علم اصول دارد. پیامدهاى‏ روش‏ شناختى که باید در علم اصول تنقیح بشود که مثلاً ما چگونه دانه‏‌هاى فلسفه، مکتب و نظام را از هم جدا کنیم؟ چگونه این دانه‏‌ها را به یکدیگر مرتبط سازیم؟ به‌خصوص درساختن نهادها که در نظام مطرح است. اینها مطالبى است که‏‌ در آموزش فقه باید به آنها توجه شود.

آیت‌الله علیدوست:

فقه کنونى ما حاصل تلاش بیش از هزار ساله‏ فقها و محدثین ماست. اگر هم مى‏‌بینید وقتى هجمه‌‏هایى ازدشمنان آگاه بیرونى یا دوستان ناآگاه درونى به فقه مى‏‌شود، دلسوزان شریعت ناراحت مى‏‌شوند، چون این را میراثى ‏مى‌‏بینند که بسیار روى آن زحمت کشیده شده است. اما شکى هم نیست که روش کنونى فقه و اجتهاد و روشى که‏ تدریس مى‌‏شود، باید مورد اصلاح قرار گیرد.

بنده معتقدم ما راه‌هاى بهترى مى‌‏توانیم ابداع کنیم یا اصلاح شیوه داشته ‏باشیم. منتها باید رسالت فقیه را ببینیم که چیست؟ فقیه ازطرفى باید از ضابطه بیرون نرود و به‌قول مرحوم امام (ره)، فقهش فقه سنتى و جواهرى باشد. استحسانات ظنى را که ‏امروزه خیلى مد شده، نباید بر فقه تحمیل کند و یکسرى ‏محصولات فکرى خود را که ترکیبى است از سلائق وعادت‌هاى شخصى به نام فقه نیاورد. خداوند متعال، در شریعت متولى نمى‌‏خواهد. تقنین، حق اوست و متابعت، تکلیف ما.

از یک طرف مجتهد باید از ضابطه بیرون نرود، اما از یک طرف باید مواظب باشد فقهى که اجتهاد مى‌‏کند پاسخگو و راهگشا باشد. با توجه به مقتضیات زمان و مکان باشد. من در همان رساله این را هم نوشته‌‏ام که اجتهاد با غیبت از زمان و مکان و این که کار نداشته باشیم این چه‏ کاربردى دارد چه راهبردى دارد، آسان است. چنانکه اجتهاد با غفلت از منابع و ضابطه، کار آسانى است. رسالت فقیه این‏است که جمع بین این دو بکند. البته کاری سخت، اما شدنى است.

امروزه رسالت کسى که متصدى استنباط‏ احکام است، این است که از یک طرف از ضابطه بیرون نرود، از روش و سیره متداول بیرون نرود، به آسیب قیاس واستحسان و امثال اینها نیافتد و از طرف دیگر، پاسخگو باشد. احکام را با توجه به مسائل و مقتضیات روز بیان کند. حال که رسالت فقیه را فهمیدیم، قهراً به آسیب‌ها هم تا حدودى پى بردیم، مثلا تخصصى نبودن. فقیه نباید ازضابطه بیرون برود و پاسخگو هم باید باشد. خوب محال‏است که یک انسان معمولى بتواند در همه ابواب چنین ‏اجتهادى داشته باشد. اینجاست که با توجه به این رسالت، ‏بحث تخصصى شدن اجتهاد یا حتى در بعضى از موارد شورایى شدن افتاء مطرح مى‌‏شود.

از آنجا که فقه باید پاسخگو باشد و همچنین مسائلى که بیشتر محل ابتلاست ‏و نیاز روز است را مورد توجه قرار دهد، مجتهد باید شفاف‏ و روشن‌تر توضیح و تبیین کند، مثلاً وقتى ما بحث غیبت را مطرح مى‏‌کنیم و مى‌‏گوییم غیبت ‏حرام است، خوب این یک ‏بحث کلى است. غیبت مؤمن حرام است. اگر طرف را بشناسد، خوب شناخت ‏یعنى چه؟ مؤمن چطور؟ آیا تعریف خاصى دارد؟ اینها مسائلى است که آن رسالت ‏اقتضاء مى‏‌کند. اهمیت ‏به قواعد و کلیات فقه، چه در بخش ‏عبادات و چه در بخش معاملات، جزء مسائلى است که آن‏ رسالت اقتضاء مى‌‏کند.

البته روش موجود از نظر شکل و منطق بحث و دقت‌هایى که مى‌‏شود خوب است. از نظر دقت ‏و تامل در عبارات و گفتار انصافا روش پسندیده‌‏اى است، منتها این روش باید در جاى خاصى به کار رود و باید بعضى ‏از مقدمات حذف و برخى مسائل اضافه شود. بعضى ازمسائل از تورمش کم شود و بعضى از مسائل فربه‌‏تر از وضع ‏کنونى‌‏اش بشود و… .

مطلب پیشنهادی

تربیت اسلامی

تعامل باید مفهوم اساسی تربیت اسلامی باشد و نه یادگیری و تدریس

مقاله حاضر، حاصل گفت و گویی است با دکتر خسرو باقری دربارۀ تعلیم و تربیت؛ تربیت اسلامی و سند تحول در نظام آموزش و پرورش.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *